سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] تنگ چشمى همه بدیها را فراهم گرداند و مهارى است که به سوى هر بدى کشاند . [نهج البلاغه]
امروز: پنج شنبه 103 آذر 1

 

   در پست قبل جواب و سؤالهایی را درباره ی مهریه بیان کردیم و گفتیم که اسلام مهریه را سمبلی برای ابراز عشق و محبّت از طرف شوهر به زن قرار داده است و اصل این است که مهریه در ابتدای زندگی پرداخت شود و مهم جنبه هدیه داشتن آن است نه ارزش مالی آن و نه این که مرد با کراهت و اجبار آن را پرداخت کند. در این پست به برخی توجیهات دیگر در چرایی بالا گرفتن مهریه و جواب به آنها می پردازیم:

   1. مهریه تضمینی است برای زندگی آینده ی زوجین، و در حقیقت مانع این می شود که شوهر بی جهت زندگی زناشویی را به هم بزند، یا به همسرش ظلم کند و حقوق او را نپردازد. به گونه ای که می تواند ضمانتی باشد برای جلوگیری از بد رفتاری های شوهر یا زورگویی های او.

   2. دختر هم باید در آینده، از خودش چیزی داشته باشد. این تضمین آینده ی مالی زن می باشد.

   3. ما با کم بودن مهریه مخالف نیستیم؛ ولی نمی توانیم جلوی شیطنت های مردم و حرف و نقلهایی را که بعدا پیش می آید، بگیریم.

   4. ...

   5. ...

   قبل از جواب به این توجیهات باید به یک نکته ی ضروری اشاره کنم. اسلام هم به زن و هم به مرد توصیه ی اکید دارد که قبل از ازدواج درباره ی اخلاق، تدیّن و ایمان طرف مقابل تحقیق کنند و اگر فرد فاسق، ضعیف الایمان یا بد اخلاق بود و یا در محیط خانوادگی متزلزل و بد پرورش یافته بود، زندگی مشترک با او تشکیل ندهند. و در مقابل، اگر ایمان کامل و اخلاق نیکو داشت، او را بپذیرند. با توجه به فراوانی روایاتی که در این زمینه داریم، و همچنین با توجه به پیچیدگی زندگی امروز و آثار سوء زندگی شهرنشینی، به این نتیجه می رسیم که هر خانواده ای باید خیرخواه فرزندانش باشد و به صِرف زیبایی، مکنت مالی، یا جایگاه اجتماعی، طرف مقابل را قبول نکنند. بلکه ابتدا درباره ی آن فرد و همچنین خانواده ی او، به دقّت تحقیق کنند. و تا مطمئن نشده اند، تن به وصلت ندهند. در مرحله ی بعد، امر مشاوره بسیار ضروری می نماید. چون بسیاری از جوانب که ممکن است به ذهن خانواده ها نرسد، توسط مشاور مطرح می شود و خانواده ها با وسعت دید بیشتری می توانند انتخاب کنند. (1)

   اگر مراحل فوق به درستی و دقّت کامل انجام شود، دیگر خانواده ها نگران بد خلقی، و سوء رفتارهای بعد از ازدواج نخواهند بود. در این صورت با خیال راحت می توانند فرزند خود را به زندگی جدید تسلیم کنند. در حقیقت، بدترین راه ممکن برای ایجاد خانواده ای با دوام، این است که طرف مقابل را خوب نشناسیم و بخواهیم با ابزار فشار، زندگی را نگه داریم. در صورتی که اسلام بهترین راه حفظ خانواده را محبّت، عشق، صمیمیت، و اعتماد بین اعضای خانواده می داند. اگر این عنصر به خوبی در زندگی جدید تعبیه شود، نگرانی های بعدی به مراتب کاهش می یابد. و اگر خدای نکرده، مشکلی هم پیش بیاید، با توصیه ی بزرگترها، یا مشاوره، حل خواهد شد. بنابر این مهریه به هیچ وجه ابزار فشار خوبی نیست. شاهد این قضیه این که بسیاری خانواده ها که به جهاتی نتوانسته اند دوام پیدا کنند، با وجود مهریه های بالا، از بین رفته اند و کارشان به جدایی کشیده شده است. و اسف بار تر این که از برخی این خانواده ها، فرزندانی سرگردان، متزلزل باقی می ماند که اگر به فساد و تباهی هم کشیده نشوند، حتما متمایل به ناهنجاریهای اجتماعی و فرار از واقعیتها هستند.

   حال قضاوت با شما؛ آیا با قرار مهریه ی سنگین می توان یک زندگی سرشار از عشق ایجاد کرد، و آیا مهریه ی سنگین می تواند، جلو ظلم شوهران لا ابالی و کم ایمان را بگیرد؟ و اصلا آیا حرف و نقلهای مردم می تواند، معیار خوبی برای تشکیل زندگی باشد؟! آیا این مردمی که به همه چیز ایراد می گیرند و فقط دنبال بدگویی، خود نمایی، چشم و هم چشمی هستند، هنگام اختلاف بین زن و شوهر اقدامی برای صلح و سازش زوجین بر می دارند؟!(2)

   البته برای موارد کمی که پیش می آید و با همه ی تحقیقها، باطن شخص خلاف ظاهرش است، راههای دیگری باید اندیشید و خیر کثیر را فدای شرّ قلیل نکرد. نقش حکومت در این موارد، بسیار بارز می نماید.

   با آنچه گفتیم، جواب توجیه دوم و امثال آن هم داده می شود. در خانواده ی ثابت، کسی نگران بی پولی آینده ی همسر نیست. بلکه اعضای خانواده، جامعه ی متّحدی هستند که خیر و شرّشان به همدیگر بر می گردد و مشکل یکی از آنها مشکل دیگری خواهد بود. و همه در رفع آن می کوشند. و البته نظام اقتصادی اسلام در مورد وضعیت مالی زن بعد از ازدواج هم برنامه های خوبی دارد که در جای خود بیان خواهیم کرد.

----------------------------

1. بدیهی است که نقش استخاره و توکّل بعد از تحقیق است. توکّل مایه ی تلاش است و بدون تلاش معنا ندارد. استخاره هم فقط به هنگام تحیّر عقلی و شرعی توجیه پیدا می کند. خداوند کسی را به جهت استخاره نکردن، مؤاخذه نمی کند. ولی خیلی از انسانها به جهت نیندیشیدن، دچار هلاکت و عذاب دائم دنیوی و اخروی می شوند. ما باید به دنبال بهترین راه باشیم نه راحت ترین راه.

2. جالب است که چنین انسانهایی در وقت مصیبت هم مشکل ساز می شوند. خبرچینی، تهمت و افترا، غیبت، بزرگ جلوه دادن عیوب افراد، از شگردها و عادات این صنف انسانهاست. به قطع، کسانی که عقل و شرع و رضای خدا را توجیه کننده ی کارهای خود می دانند، هیچ وقت در دام این انسانها گرفتار نمی شوند. چه بسیارند زندگی هایی که با مهریه های پایین، مخارج کم، و جهیزیه های ساده، شروع شده و صمیمیت و دوام آنها از زندگی های اشرافی، بسیار بیشتر است. آیا شما لذّت چنین زندگی ای را چشیده اید؟

 

 


 نوشته شده توسط مسلمان در پنج شنبه 86/11/25 و ساعت 12:39 صبح | نظرات دیگران()

 

   سؤال: نظر اسلام در مورد مهریه چیست؟ آیا اسلام با وضع فعلی تعیین مهریه موافق است؟

   جواب: یکی از رسومی که امروزه به غلط در جامعه ی ما رواج پیدا کرده است، بالا بردن میزان مهریه می باشد. به گونه ای که گاهی خانواده ها بر سر این رقابت می کنند که مهریه ی بیشتری برای دخترانشان ببُرند. گاهی این وضع چنان بالا می گیرد که تنها این مطلب را به ذهن متبادر می کند که خانواده ها به جای قبول ازدواج دخترانشان، می کوشند آنها را به نرخی بالاتر بفروشند. در برخی شهرها در کنار این سنّت غلط، رسم غیر شرعی شیر بها را اضافه می کنند که از نظر شرع باطل است.

   خوب است برخی توجیهات را که در توجیه این رسم گفته اند، در اینجا بیاوریم و سپس با نظر دین مقایسه کنیم:

   1. مهریه مایه ی افتخار دختر می باشد و هر چه بیشتر باشد، نشانه شأن بالای دختر و خانواده ی وی است.

   2. خانواده ها برای بزرگ کردن دخترشان زحمت کشیده اند و این از انصاف به دور است که او را مجانی در اختیار خانواده ای دیگر قرار دهند. بارها دیده شده که خانواده ی شوهر، کم بودن مهریه را به عنوانی ابزاری برای آزار زن و کاستن ارزش او قرار داده اند. مثلا اینکه اگر تو برای خانواده ات ارزش داشتی، به چنین مهریه ای تو را شوهر نمی دادند.

   3. پذیرش مهریه ی بالا نشانه ی صداقت مرد در علاقه و عشق به زن می باشد. وگر نه « کی گرفته، کی داده؟ »

   4. دختر باید در مقابل مخارج جهیزیه که متحمّل شده، از شوهر چیزی بگیرد. (1)

   این دست جوابها بسیار اند که معمولا از یک طرز تفکر واحد ناشی می شوند. امّا ببینیم نظر دین در این زمینه چیست؟ و آیا اسلام این طرز فکر را می پذیرد؟

   از نظر اسلام، مهریه اگر چه از لوازم عقد ازدواج است و  باید در هنگام عقد ـ چه دائم و چه موقّت ـ ذکر شود، ولی در عقد دائم جزء اصلی عقد نیست. یعنی مانند سایر عقد قراردادهای بشری، مهریه جزء قرارداد به حساب نمی آید. دو شاهد بر این مدّعا ذکر می کنیم:

   الف. طبق فتوای فقها، اگر در عقد ازدواج، مهریه ای تعیین شود که از نظر عرفی یا شرعی باطل باشد (2) اصل عقد باطل نمی شود و رابطه ی زناشویی همچنان پایدار است. فقط به جای مهریه ی مذکور، مهر المثل(3) بر مرد واجب می شود. (4)

   ب. خداوند در آیه ی 4 از سوره نساء می فرماید: ) وَ ءَاتُواْ النِّسَاءَ صَدُقَاتهِِنَّ نحِْلَةً  فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شىَ‏ْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَکلُُوهُ هَنِیًا مَّرِیًا( «و مَهرِ زنان را به عنوان هدیه‏اى از روى طیب خاطر به ایشان بدهید و اگر به میل خودشان چیزى از آن را به شما واگذاشتند، آن را حلال و گوارا بخورید.» از این آیه به خوبی بر می آید که مهریه هدیه است و اصلا به عنوان قیمت زن یا ارزش برای او به حساب نمی آید. در حقیقت این آیه به ما می فهماند که مهریه هدیه ای است از طرف مرد به همسرش، از آن جهت که او، خواستگاریش را پذیرفته و این امکان را داده که در کنار او به آرامش برسد. مرد خواستگار است و زن خواسته شده، و این می طلبد که مرد به گونه ای محبّت خود را به زن نشان دهد و مهریه نشانه و سمبلی از این محبّت است. ناگفته پیداست که در هدیه، میزان و ارزش مادّی آن خیلی تأثیر ندارد. مهم این است که هدیه به گونه ای باشد که محبّت و علاقه ی مرد به زن را نشان دهد. پس در ازدواج نه دختر به مرد فروخته می شود و نه مهریه تعیین کننده ی قیمت زن و خانواده اوست. بالا بودن مهریه هم لزوما نشانه ی محبّت مرد نیست. هدیه ای نشانه ی محبّت مرد به زن است که از روی خلوص و به اصطلاح آیه ی مذکور، با طیب خاطر باشد. نه این که از روی اجبار و ناچاری و با فشار خانواده ی زن، به او پرداخت شود. پس غرض اسلام از وجوب مهریه، چیزی نیست جز تقویت محبّت و علاقه بین زوجین و شروع زندگی با یک سمبل از عشق زوجین به یکدیگر. نکته ی قابل توجّه اینجاست که هدیه وقتی اثر می کند که پرداخت شود. نه اینکه به عنوان بدهی به آینده ای نامعلوم موکول شود. حال شما قضاوت کنید؛ چند در صد مردان جامعه ی ما قدرت اقتصادی پرداخت چنین هدیه ای را همزمان با عقد ازدواج دارند؟ و اصلاً چند درصد آنها قدرت پرداخت مهریه های سنگین امروزی را عند المطالبه یا حتی در طول عمرشان دارند؟ (5) آیا با مهریه های امروزی، غرض اسلام حاصل می شود؟ شما کافی است نگاهی به ازدواجهای پیرامون خود بیندازید و ببینید چند درصد از زندگی های جدید با ناراحتی و اختلافات خانوادگی شروع می شود و چقدر از این اختلافات از مسایلی بی ارزش مثل تعیین مهریه ناشی می شود؟ به این هم فکر کنید که آیا چنین زوجهایی می توانند در آینده یک زندگی همراه با محبّت و علاقه ی خالصانه داشته باشند؟ و همچنین، آیا مهریه های سنگین واقعا به معنی فروش دختران، همچون کنیزکان نیست؟ اصلا آیا مهریه هر چه قدر هم که بالا باشد، می تواند قیمت یک دختر نجیب باشد؟ اصلا آیا می توان برای انسان با همه ی عظمتش، قیمتی تعیین کرد؟ و اصلا آیا زنی که قرار است همراه همیشگی برای یک مرد باشد، و مادری صبور و معلّمی سازنده برای کودکان خانواده، چنین قیمت هایی دارد؟ و آیا می توان با مقادیر مادّی او را ارزش یابی نمود؟ این جاست که افتخار می کنیم به پیامبری که فرمود: « بهشت زیر پای مادران است» (6)

   راستی برای اینکه بدانید، این ضرب المثل که می گویند «کی داده، کی گرفته؟» چقدر مطابق واقع است، کافی است سری به دادگاه های خانواده و زندانهای کشور بزنید. آمارهای داده شده درباره زندانیان مهریه هم قابل توجه است.

   سؤال و جوابهای این بحث ادامه دارد که ان شاء الله در مطلب بعدی می آید...

 

---------------------------------------------------

1. همانطور که خواهد آمد، در این زمینه توجیهات بیشتری وجود دارد که در مطلب آینده به آن اشاره خواهیم کرد.

2. مثل اینکه مهریه چیزی باشد که از نظر اسلام ارزش مادی نداشته باشد. مثل یک کاسه خون انسان، یا چیزی که مال دیگری باشد. مثل یک اتومبیل خاصّ که ملک دیگری است و زن گمان می کند ملک مرد است. یا مهریه آن قدر بالا باشد که عرفا مرد هر چقدر هم درآمد داشته باشد به هیچ وجه نتواند بپردازد. مثل 124000سکه بهار آزادی برای معمول خانواده های ایرانی. یا اینکه ارزش مالی مهریه مجهول باشد. مثلا یک کامیون پر از پول و...

3. مهر المثل در اصطلاح فقهی و حقوقی به مهریه ای می گویند که عرف تعیین می کند برای زنهایی که از نظر رتبه ی اجتماعی و توان مالی و محلّ زندگی، مشابه زن مذکور و خانواده ی او باشند. برای اطلاعات بیشتر به اینجا  مراجعه فرمایید.

4. برای توضیح بیشتر به رساله ی علمیه مراجع عظام و کتب فقهی رجوع شود. به مواد 1087 . 1099 و 1100 قانون مدنی هم سری بزنید.

5. مانند بعضی مهریه ها که امروزه، مُد شده است. مثل 14000سکه و مشابه آن.

6. الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِیُّ فِی لُبِّ اللُّبَابِ، عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ؛ قطب راوندی از پیامبر 9 نقل کرده است که: بهشت زیر پای مادران است.

همچنین: وَ قَالَ ص تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ؛ زیر پای مادران، باغی از باغهای بهشت است.

مدرک هر دو روایت: محدّث نوری، مستدرک الوسائل، ج 15 صص180و181، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم

 

به اینجا هم سری بزنید.

 

 


 نوشته شده توسط مسلمان در چهارشنبه 86/11/10 و ساعت 1:41 صبح | نظرات دیگران()

 

   همیشه این سؤال مطرح شده است که چرا اسلام دیه ی زن را نصف دیه ی مرد قرار داده است؟ ولی کمتر به جوابهایی که داده شده، توجّه کرده اند. بعضی از کسانی هم که از حقیقت دین اسلام دور هستند این مسأله را وسیله ای برای مخالفت با این دین شریف و پویا قرار داده اند. خلاصه همه اشکالات مطرح شده این است که اسلام به زن ظلم کرده و وی را نصف انسان دانسته است. ولی آیا واقعًا این چنین است؟

   در جواب این سؤال باید چند نکته را ذکر کنیم:

  1. اسلام یک دین اجتماعی است و نظرش ابتداءًا به اجتماع است. و اگر احکامی هم برای افراد دارد، به این عنوان است که جزو جامعه هستند.
  2. واحد اجتماع از نظر اسلام خانواده است نه فرد. یعنی خانواده کوچکترین واحد یک جامعه، محسوب می شود.
  3. بنا بر این هر فرد در نگاه جزئی لزومًا در واحد خانواده تعریف می شود. یعنی به عنوان یکی از اعضای خانواده مثل پدر، مادر، فرزند، زن و یا شوهر. اسلام فرد را به تنهایی به رسمیت نمی شناسد.[1]
  4. اگر اسلام حکمی برای فردی داشت، باید آن حکم را با توجه به نظام خانواده هم بسنجیم تا بتوانیم در باره آن قضاوت منصفانه ای داشته باشیم.

   با توجه به آنچه گفتیم، باید ببینیم دیه ای که اسلام در قبال جنایات برای انسانها وضع کرده ، چگونه توجیه می شود؟

   چنان که می دانیم، در اسلام نفقه ی زن و فرزندان بر عهده ی مرد می باشد، حال اگر به مرد خانه، آسیبی برسد، مستقیمًا به خانواده، زن و فرزندان هم آسیب رسیده است و از نظر اقتصادی آنها هم ضربه خورده اند. چون در حقیقت مرجع نان آوری خانواده یا از دست رفته است و یا با آسیب و ضعف مواجه شده است.

   حال اگر به زن آسیبی وارد شود، از نظر اقتصادی، فقط زن آسیب دیده و ضرر اقتصادی عمده ای به خانواده وارد نمی شود.[2]

   در نهایت اینکه اگر اسلام، دیه ی مرد را در برخی موارد، از جمله قتل، دو برابر زن قرار داده است، از این جهت است که با فقدان نان آور یا ضعف وی نهاد مهمّ خانواده دچار آسیب جدّی می شود. با افزودن مقدار دیه، جلو ضرر اقتصادی شدیدی که به آن وارد شده گرفته می شود و نظام خانواده از تزلزل و نابودی نجات می یابد. ولی در مورد دیه ی زن نیازی به این مقدار از جبران نیست. چون هنوز خانواده سرپرست خانه باقی است و اگر چه یکی از مهم ترین اعضای خانه مفقود یا ضعیف شده، ولی از نظر اقتصادی خانواده متزلزل نشده است.

   در پایان، نیاز است چند نکته بیان شود:

1)   دیه در اسلام به عنوان قیمت انسانها نیست. برای انسان نمی توان قیمت گذاشت. لذا در قرآن کریم آمده است که اگر کسی انسانی را بکشد، مثل این است که همه انسانها را کشته است.[3]

2)     از دلایلی که می توان به عنوان فلسفه دیه در اسلام شمرد اینها هستند:

ü       تسلّی بازماندگان مقتول، یا خود فرد مورد جنایت (در صورت عدم قتل)

ü       ایجاد آرامش روانی در بازماندگان یا مجنی علیه.

ü       جلو گیری از ایجاد کینه در بین افراد جامعه با پرداخت غرامت مالی.

ü       جلوگیری از خسران اقتصادی خانواده؛ که توضیح داده شد.

3)   ما به عنوان مسلمان معتقدیم که آنچه خداوند و فرستادگان او برای بشر آورده اند، مایه خوشبختی و سعادت او در دنیا و آخرت است و آن را از دل و جان می پذیریم. آن چه هم از قبیل این مباحث پیش می آید فقط و فقط در جهت توجیه بشری این قوانین نورانی است. دقیقا مانند بیماری که به یک پزشک بسیار حاذق اعتماد دارد و تمام دستورات او را مایه بهبودی خود می داند. یا کسی که به مهندس ساختمان خود اعتماد دارد. در همه این موارد، بعد از اطمینان از صداقت و عدم خطای فرد مورد اعتماد، هر سؤالی در حدّ توضیح معنا دارد. و گر نه هر اعتراضی به مثابه ردّ پیش فرض است و منجر به عدم اعتماد می شود.4




1. در نتیجه، اسلام هم عزوبت و هم جدا زیستی را ناپسند دانسته است. روایتهایی هم که در مذمّت انسانهای مجرّد آمده، یا از مسافرت، غذا خوردن و خوابیدن در تنهایی نهی کرده، می تواند از این جهت باشد.

2. فراموش نشود که هر عضو خانواده که آسیب ببیند، خانواده هم آسیب می بیند. دوباره به مقدمه ی شماره 3 توجه کنید. آنچه در این استدلال مطرح شده است، با نگاه اقتصادی است.

3. خداوند در سوره مائده آیه 32 می فرماید:(مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلى‏ بَنی‏ إِسْرائیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ إِنَّ کَثیراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ) که در آن اشاره می کند که هر کس بی دلیل انسانی را بکشد مثل این است که همه انسانها را کشته و کسی که زندگی را به انسانی برگرداند، مثل این است که همه ی مردم را زنده کرده است.

4. در زبان دین به این مطلب «تعبّد» می گویند که مبنای عقلایی دارد.


 نوشته شده توسط مسلمان در دوشنبه 86/10/17 و ساعت 1:59 صبح | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مسأله مهریه(2)
مسأله مهریه (1)
مسأله دیه زن

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا